خورشها. اقسام مطعوم. غذا. این لغت از توابع است به معنی اقسام خوردنیها و انواع طعامها و مأکولات و مشروبات. (برهان) : عشق باشد لوت و پوت جانها جوع از این روی است قوت جانها شیرخواره کی شناسد ذوق لوت مر پری را بوی باشد لوت و پوت. مولوی. لوت و پوت خورده را هم یاد آر منگر اندر غابر و کم باش زار. مولوی. که بخور این است ما را لوت و پوت نیست او را جز لقأاﷲ قوت. مولوی. ز هر سو به دست آورد لوت و پوت به شادی برآرد ز انده دمار. ابن یمین
خورشها. اقسام مطعوم. غذا. این لغت از توابع است به معنی اقسام خوردنیها و انواع طعامها و مأکولات و مشروبات. (برهان) : عشق باشد لوت و پوت جانها جوع از این روی است قوت جانها شیرخواره کی شناسد ذوق لوت مر پری را بوی باشد لوت و پوت. مولوی. لوت و پوت خورده را هم یاد آر منگر اندر غابر و کم باش زار. مولوی. که بخور این است ما را لوت و پوت نیست او را جز لقأاﷲ قوت. مولوی. ز هر سو به دست آورد لوت و پوت به شادی برآرد ز انده دمار. ابن یمین
لات و پات. رجوع به لات شود: قومی همه مرد لات و لوتند باد جبروت در بروتند. خاقانی. - لات و لوت و آسمان جل، سخت فقیر و بی چیز. کلمه لوت همان روت قدیم و لخت متداول امروز است
لات و پات. رجوع به لات شود: قومی همه مرد لات و لوتند باد جبروت در بروتند. خاقانی. - لات و لوت و آسمان جل، سخت فقیر و بی چیز. کلمه لوت همان روت ِ قدیم و لخت متداول امروز است